۱۳۸۸ آذر ۲۸, شنبه

آیت ا... صادق لاریجانی (رئیس قوه قضاییه) و مقایسه ادبیات ایشان با کروبی

در بخشی از بیانیه اخیر اقای کروبی میخوانیم:
"
آقای لاریجانی افاضه کرده اند که «کار شما کار منافقین اول انقلاب است همین کار را اول انقلاب انجام می دادند و دانشجویان را به خیابان ها می کشاندند». پسندیده تر آن بود که آقای لاریجانی به سراغ برادران بزرگترشان و داماد مکرمه شان آیت الله سید مصطفی محقق داماد می رفتند و از آنها سابقه و عملکرد منافقین را جویا می شدند تا سخنانی نگویند که مضحکه عام و خاص گردد. من اما بر خود می بینم که در مقام یک انقلابی شناسنامه دار، برای ایشان توضیح دهم که منافقین که بودند و ریشه آنها به لحاظ تاریخی در کجا بود تا دیگر بار شاهد سخنانی چنین بی پایه نباشیم. و اما درس تاریخ: بچه مسلمان های انقلابی که از دل گروههایی اسلامی همچون موتلفه، نهضت آزادی، حزب ملل اسلامی و گروه ابوذر و روحانیون سیاسی بیرون آمده بودند گروهی به نام سازمان مجاهدین خلق را سامان دادند که این گروه نیز پس از مدتی به علت التقاط فکری و تلفیق اسلام و مارکسیسم دچار اختلاف گردید و بدینسان سه جریان از این سازمان منتج شدند. گروهی مارکسیست شدند، گروهی به کل از این سازمان جدا شدند و بعد از انقلاب نیز در خدمت نظام درآمدند و گروهی نیز همچنان التقاطی باقی ماندند و پس از انقلاب به دلیل رویارویی با مردم و جنگ مسلحانه و جمع آوری سلاح و تشکیل خانه تیمی و ترور بسیاری از مسئولین ، منافق نامیده شدند. آری پس از انقلاب در یکسو امام بود و یارانش و دولت و موج خروشان مردم و در سوی دیگر مسعود رجوی و موسی خیابانی و زرکش و یعقوبی و اعضای سازمان. حال تصویر سازی ناشیانه آقای صادق لاریجانی را ببینید که کروبی و موسوی و هاشمی و خاتمی و محمدعلی دستغیب و بیت حضرت امام و برخی مراجع تقلید را در جایگاه رجوی و خیابانی می نشاند و احمدی نژاد و مشایی و فاطمه رجبی و حسین شریعتمداری و رحیمیان و رسایی و جمعی سردار سپاه در مجلس را در جایگاه حضرت امام و یاران شهیدش همچون بهشتی و مطهری و محمد منتظری و رجایی و باهنر و بسیاری دیگر از نمایندگان و وزرا و شهدای محراب. جابجایی در تاریخ را ببینید و هنر آقای صادق لاریجانی را؟ چه کسی را با چه کسی مقایسه می کنیم؟ چه کسی را در جایگاه امام حسین و یارانش میگذاریم و چه کسی را در جایگاه یزید و سپاهیانش؟ چه کسی را در جایگاه منافقین قرار می دهیم و چه کسی را در جایگاه امام خمینی؟ آیا مضحکه آمیز نیست که دفتر نشر آثار امام را در جایگاه منافقین تصویر سازی کنیم و احمدی نژاد و یارانش که بعضا امام را از نزدیک نیز ندیده اند در جایگاه امام و یارانش؟ ما نیز البته مخالفان خود را با خوارج و منافقین و یزیدیان مقایسه نمی کنیم و به آنها چنین نسبت هایی نمی دهیم. و صرفا معتقدیم که جنگ قدرت است و آقایان چون از رای مردم کم آورده اند متوسل به زور و ارعاب و تهدید شده اند. نه کسی منافق است و نه کسی یزیدی، مسئله بر سر سلامت یک انتخابات است و رعایت قانون و خواندن رای مردم چنان که هست، نه چنانکه باید و مبتنی بر دستور! آقای صادق لاریجانی اما ما را سران فتنه می خواند لابد به این دلیل که رعایت قانون را مطالبه می کنیم و از ضرورت اجرای همه اصول قانون اساسی از جمله اصول 9 و 32 و 38 و 27 و99 که بر حقوق سیاسی و آزادی های مدنی تاکید دارد، سخن می گوییم.
"
-----------
آیا مخالفان سبز میتوانند تحلیلی بین ادبیات رئیس قوه قضاییه و اقای کروبی داشته باشند؟

۱۳۸۸ آذر ۲۵, چهارشنبه

دستگیری موسوی و کروبی

به نظر من کم کم رفتار حکومت دارد قابل پیش بینی میشود و میتوان در مورد ادامه ماجرا پیش بینی داشت.
اگر صدا و سیما را ملاحظه کرده باشید، میتوان دریافت که تمامی افراد حکومتی در حال اظهارنظر در مورد شرایط اخیر هستند. در واقع بگونه ای صحبت میکنند که کاملا معلوم است بهشان گفته شده که صریحا اعلام نظر کنند. تقریبا حرفهایشان هم یکیست. یک نتیجه که میتوان گرفت این است که فشار روی حکومت زیاد شده است.
حال فرض کنید فشار همین گونه روی حکومت در حال زیاد شدن باشد. از رفتاری که حکومت پس از انتخابات نشان داد، میتوان کاملا دریافت که حکومت قصد آرام کردن اوضاع، مجاب کردن، قانع کردن، بازی دادن بقیه، فکر کردن، تعقل، مصلحت اندیشی، و ... ندارد. برعکس کاملا میتوان دریافت که اندیشه، اندیشه، اندیشه ی خس و خاشاک خواندن، و "صفر" خواندن آنهاست. و هر لحظه هزینه ی برگشت وضعیت بیشتر و بیشتر میشود.
خب، اگر فشار روی چنین حکومتی بیشتر شود، فرض برگشت و تفکر عاقلانه که وجود ندارد. بنابراین بیشتر با کله پیش میرود و اخرین اقدامات ممکن خودش را قبل از آنکه توان انجامش از دستش خارج شود، انجام میدهد. یعنی دستگیری موسوی و کروبی.

دستگیری موسوی و کروبی شاید تنها گزینه ی حکومت در ادامه مسیر باشد که البته خود حکومت میداند که ممکن است سد ترک برداشته، بشکند. بهرحال به نظر من در این جنگ تعارف آمیز، این اتفاق خواهد افتاد.

خدا کند خدا کند خدا کند، مجال برای حضور و ورود عاقلان در حکومت مهیا شود.

۱۳۸۸ آذر ۲۱, شنبه

بیانیه انجمن اسلامی دانشگاه تهران در خصوص پاره کردن عکس امام (ره)

انجمن اسلامی دانشگاه تهران با محکوم کردن توطئه اخیر:

"برخی می‌خواهند برای بحران‌آفرینی مجدد، قرآن سر نیزه کنند"

انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران ضمن محکوم کردن توطئه اخیر به نام دفاع از بنیان‌گذار انقلاب اسلامی، بیانیه‌ای به شرح زیر صادر کرده است:


بسمه تعالی
بیانیه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران
پیرامون محکومیت هتک حرمت به ساحت حضرت امام خمینی(ره)

با کمال تاسف و تاثر هتک حرکت به امام خمینی (ره)، بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی ایران، طی چند روز گذشته بار دیگر مستمسک میدان‌داری یک جریان خاص و تندور در کشور جهت رسیدن به اهداف خاص و از پیش تعیین شده گشته است. انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران در این زمینه لازم می‌داند به نکاتی چند اشاره نماید:

1- ابتدا همانگونه که در نامه قائم مقام موسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی(ره)(معتمد و امین قدیمی امام راحل) مطرح شده است: «آنچه از گزارشهای مختلف افرادی که در صحنه‌های تلخ روز دانشجو در دانشگاههای مختلف حضور داشته‌اند، استفاده می‌شود آن است که موضوع بدان گونه که در برنامه تلویزیون نشر یافته، نبوده و علیرغم آنکه در این روز بعضا شعارهای ساختار شکنانه دیگری، با کمال تاسف مطرح شده، اما هتک حرمتی نسبت به ساحت امام خمینی(س) گزارش نشده است و بر فرض آنکه آنچه که در تصاویر تنظیم شده و نامرتبط نشان داده شده است در گوشه‌ای از تجمعات آن روز توسط فردی مجهول و مغرض انجام یافته باشد، توسعه آن به گونه‌ای که گویی جو غالب چنان بوده است دروغ بیّن و مسلّم می‌باشد.

حرمت شکنی بی‌سابقه صدا و سیما در تنظیم تصاویر پخش شده جداً باعث تاسف، تعجب و اعتراض جدی دوستداران امام راحل است. تنها کافی است تصور کنید که این عکس در یکی از روزنامه‌ها یا نشریه‌های دیگر منتشر شده بود. آیا نمی‌توان عکس‌العمل علاقمندان به اصول انقلاب را ترسیم کرد. نکته حائز اهمیت آن است که هیچ‌ یک از شبکه‌های خارجی و رسانه‌های دیداری و نوشتاری- علی ما نقل- چنین مطلبی را انعکاس نداده‌اند و این اشتباه تنها مخصوص صدا و سیمای جمهوری اسلامی است.»

2- تاکنون طیفی که بار دیگر ناجوانمردانه و بر خلاف اصول اخلاقی به عنوان فاعل این هتک حرمت از سوی گروه‌های تندرو و فرصت‌طلب مطرح شده است، اثبات نموده است که جانانه به اندیشه‌ها و آرمان‌های امام خمینی(ره) عشق می‌ورزد و انتقاد و نگرانی‌ اصلی خود را نیز فاصله گرفتن از ارزش‌ها و آرمان‌های برآمده از اندیشه آن پیر فرزانه می‌داند. این مهم چنان مسجل است که حتی به فرض محال اگر کسی به خود اجازه چنین خیانتی داده باشد و خود را درون این طیف تلقی نماید بی‌شک یا نفوذی جریان‌های خاص برای ضربه زدن به حرکت آگاهانه ملت ایران در جهت احیای اندیشه‌های امام خمینی است و یا خائن به ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی.

از طرفی همانطور که اینک برای همگان مشخص شده است، در روزهای 16 و 17 آذر ماه سوال اساسی دانشجویان آن است که چگونه تعداد کثیری از غیر دانشجویان بصورت غیرقانونی وارد دانشگاه شده‌اند و با نفوذ در میان دانشجویان عامل رخداد چنین حوادثی گشته‌اند؟ آیا حدوث چنین وقایع تاسف‌انگیزی از جانب کسانی که با قبله اشتباه نماز فتح می‌خوانند محتمل نیست؟ انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران تاکید می‌نماید؛ یقینا عمل فوق در راستای پروژه خائنانه گسترش نفاق، خشونت و بحران‌آفرینی مداوم از سوی گروه‌های معلوم‌الحالی است که در شش ماه گذشته لحظه‌ای از نفرت‌آفرینی در میان ملت فروگذار ننموده‌اند.

3- مستمسک قرار دادن هتک حرمت به امام راحل(ره) برای بحران‌آفرینی مجدد در جامعه، مشابه قرآن‌های برنیزه شده قاسطین است که دست آخر گروه افراطی و جاهل خوارج را به جان امت اسلامی انداخت. گروهی که از فرط تقلید و تعصب، قرآن ناطق را ندیدند و در برابر اسلام و امت مسلمان قرار گرفتند. در این روزها که وحدت و حفظ آرامش جامعه برای گذر از بحران پس از انتخابات امری ضروریست، سوء استفاده از این حادثه دلخراش و توهین تاسف‌بار توسط گروهی خاص چه معنایی جز استفاده ابزاری از سرمایه‌های انقلاب دارد؟

اینکه توصیه‌های امام راحل در حفظ حقوق ملت را وانهیم و فرمایشات ایشان در باب حفظ انقلاب اسلامی را فراموش کنیم و به تصویر آن بزرگوار بیش از تفسیر او از اسلام بها دهیم آیا همان فتنه خوارجی نیست که از اسلام تنها قرائت عربی آن را فهمیده بودند؟ و جزئی از اسلام را برمی‌گزیدند و جزئی را زمین می‌گذاردند. «... أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاء مَن يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ.»( آيا به بخشى از كتاب [آسمانى] ايمان مي‌آوريد و به بخشى ديگر كفر مي ورزيد؟ پس كيفر كسانى از شما كه چنين تبعيضى را [در آيات خدا] روا مي‌دارند، جز خوارى و رسوايى در زندگى دنيا نيست، و روز قيامت به سوى سخت‌ترين عذاب بازگردانيده مي‌شوند، و خدا از آنچه انجام مي‌‌دهيد، بى‌خبر نيست.)- سوره بقره-آیه 85

4- زیر پا گذاشتن حق اعتراض و آزادی بیان در جامعه و دانشگاه، و تلاش برای بیشتر کردن سرکوب و خفقان با مستمسک قرار دادن توهین به امام بزرگوار، قطعا قرار دادن تصویر امام در برابر اندیشه امام است. باید از کسانی که امروز این چنین برآشفته‌اند و حساسیت نشان می‌دهند پرسید آیا در اندیشه علوی و فرزند آن امام راحل حمله سازمان یافته به دانشجویان و ضرب و شتم و به خاک و خون کشیدن فرزندان ملت در 18تیر 1378، 25خرداد 1388، 16و17آذر 88، اهمیتی کمتر داشته است؟ پس چرا در آن هنگام همه خاموشی گزیدند و راه امام راحل مبنی بر عدالت‌خواهی و ظلم‌ستیزی را نپیمودند؟ اعتراضات گسترده کنونی در حالی شکل می‌گیرد که هیچ یک از این جریانات اعتراض جدی به هتک حرمت چندباره فرزندان ملت در دانشگاه ننموده است.

آنان که در برابر جنایاتی اینچنین افراط‌گرایانه راه سکوت برگزیدند، اکنون نیز افراط‌گرایانه در جهت سوء‌استفاده از عکس امام در جهت بستن فضا گام برمی‌دارند تا بار دیگر با استفاده ابزاری از نام و حتی تصویر خمینی کبیر، اندیشه و منش او را به حاشیه برانند. اندیشه ناب علوی و اسلامی با دو محور عدالتخواهی و ظلم‌ستیزی در عرصه اجتماع تعریف شده و فریاد کردن ظلم و ستم را رسالت هر انسان صالح و دینداری می‌داند. تا آنجا که مولایمان حسین(ع) که در آستانه ایام سوگواریش قرار داریم در باب فلسفه قیام خود می‌فرماید:«در جستجوي اصلاح كار امت جدم بپا خواسته‌ام، اراده دارم امر به معروف و نهي از منكر كرده و به سيرت جد و پدرم رفتار كنم» و مگر فریاد کردن ظلم و ستمی که امروز بر دانشجو و دانشگاه می‌رود جز امر به معروف و نهی از منکر است؟

5- انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران ضمن محکوم نمودن مجدد این هتک حرمت بزرگ به ساحت حضرت روح‌الله(ره) از عموم دانشجویان و مردم مسلمان درخواست دارد ضمن حفظ آرامش خود، هرگونه فرصت سوء استفاده را از متحجران مقدس‌مابی که حیات خود را در ادامه بحران کنونی می‌دانند دریغ کنند؛ و به یاد داشته باشند خون دلی که امام خمینی(ره) از این دسته‌ متحجر، مقدس‌نما و واپس‌گرا خورد هرگز از فشارها و سختی‌های دیگران نخورد!

۱۳۸۸ آذر ۵, پنجشنبه

به بهانه هفته بسیج

بگردید، تحقیق کنید، بپرسید نمیتوانید یک تعریف از کلمه بسیج که در کشور ما استفاده میشود پیدا کنید! من فکر میکنم این کلمه منشا بسیاری از مشکلات در کشور ما شده. محل استفاده اش شده، جایی که حکومت نمیخواهد به اسم خود کاری انجام دهد، بعد این گروه بسیجی میایند و به دستور حکومت کاری میکنند، بعد اسمش میشود ملت! نه سازمانی، نه سازوکاری. موازی با همه دستگاه ها. دقیقا این نشان از اختیارولنگه باز بسیج دارد.

دوستان دانشگاهی من که عضو بسیج بودند و یا هستند، خود معتقدند که از این کلمه سواستفاده شده است. من به خواصی از دوستان محترم بسیجی کاری ندارم (هر چند همه را دعوت به فرار از این سواستفاده میکنم) ولی آنچه من در این روزگار میبنم این است که:

بسیج، یعنی توده عوام مردم که میتوان از احساسات آنها در راستای منافع خاص استفاده کرد!
بسیجی یعنی کسی که پول میگیرد که معتقد بماند.
بسیجی یعنی آدمی دو رو!
بسیجی یعنی حق السکوت بگیر.
بسیجی یعنی بیکار، بیسواد، چماق به دست.
بسیجی یعنی بچه ی 16 ساله با یک تفنگ که جلویت را بگیرد و کیفت را خالی کند!
بسیجی یعنی چماقدار!
بسیجی یعنی دشمن این آب و خاک.
بسیجی یعنی کسی که نمیتواند فکر کند.

خدایا ما را از شر این بسیج و فرماندهان بسیج و هر آنکس که ما را از اسلام دور میکند مصون دار.

۱۳۸۸ آبان ۱۵, جمعه

دعوت از دولتیها و حکومتیها (کودتا چیان) به دانشگاه ها

آقایون و خانومها، من فک کنم ما اشتباه میکنیم که این کودتاچیان را به دانشگاه دعوت نمیکنیم که حرف بزنند! باید طی مراسمات و تشریفاتی این دوستان رو دعوت کنیم، و آماده استقبال هم باشیم. یک دعوت از این عزیزان نازنین و یک استقبال بینظیر از آنها چقدر لذت بخش است؟ فکرش را بکنید! تا چند هفته میتوانی با انرژی تمام درس بخوانی :D
فرصت را از دست ندهید.

من در تلاش تدارک یک دعوتم! شروع از یک وزیر بد نیست!

تجربه روز قدس و 13 آبان برای روز 16 آذر 88

روز قدس و روز 13 آبان دو تجربه متفاوتی برای جنبش سبز بود. با وجود شباهتهایی که داشتند (تعداد زیاد نفرات، انگیزه های بالای سبزها،..) ولیکن نکته من در ذکر تفاوتهاست.
روز قدس، حکومت اصلا انتظار چنین صحنه ای نداشت. من که آزادی تا انقلاب را حوالی 11 صبح حرکت کردم، تعداد نیروهای گارد و امنیتی بسیار بسیار کم و شاید ناچیز بود. در واقع همه دریافتند که حکومت روز قدس، کاملا غافلگیر شد. با وجودی که کاملا دور دانشگاه تهران را محاصره چندین لایه کرده بودند، ولیکن برای خیابانهای اطراف هیچ نقشه ای نداشتند.
روز 13 آبان، قضیه کاملا متفاوت بود. تقریبا در تمامی مسیرهای اصلی و غیراصلی نیروی ويژه و گارد و سپاه و ...پر بود! بسیار بسیار زیاد. در واقع حکومت کاملا انتظار چنین استقبالی را از روز 13 آبان داشت. هر چند خود این قضیه، نشانگر پیروزی سبزهاست ولیکن باید از این تجربه برای 16 آذر استفاده کرد. البته، یک تفاوت مهم قدس و 13 آبان این بود که در روز قدس خانواده ها به راحتی با جوانان جنبس سبز قاطی شدند ولیکن در 13 آبان ترس بسیار زیاد و شرایط امنیتی فوق العاده این شرایط را مهیا نساخت.

روز 16 آذر، قطعا حکومت حداقل مانند 13 آبان برخورد خواهد کرد و باید راههایی اندیشید که حکومتیها را بیشتر اذیت کرد. لازم است قبل از نزدیک شدن به 16 آذر همفکری شود. یکی از تصمیمات مهم به نظر من، توزیع کردن تظاهراتهاست. باید تمرکز را به چندین نقطه ی شهر توزیع کرد. در این صورت هزینه برای سپاه و گارد بیشتر خواهد شد. در ضمن، این مکانها باید بگونه ای باشد که امکان تردد راحت موتور و یا اتوبوس برای حمل گارد وجود نداشته باشد.

اینکه در 16 آذر اعتراضات سبزها بوی خشونت خواهد گرفت را من مطمئن نیستم ولی به اینکه حتما به زودی اینگونه خواهد شد کاملا مطمئنم. به اینکه قبل از شروع عید 89، متاسفانه صدای شلیک گلوله از سمت جنبش به گاردیها بلند خواهد شد، را مطمئنم.

۱۳۸۸ آبان ۵, سه‌شنبه

پیشنهاد برگزاری جشنواره جهانی ایران سبز

پیشنهاد میکنم دوستانی که اون ور آب هستند به فکر برگزاری یک جشنواره برای سبزها باشند:

- نام جشنواره: جشنواره جهانی ایران سبز
- مخاطبین: تمامی ایرانیان داخل و خارج کشور
- محتوای جشنواره:
---عکس، فیلم، پوستر، کاریکاتور، نقاشی، ...
--- هر اثری که بتواند رسالت جنبش سبز را نشان دهد.

- آثار ارسالی میتواند دیجیتال، و یا غیر دیجیتال باشد. هیات داوران پس از دریافت آثار نسبت به معرفی برندگان از هر کشور اقدام خواهند کرد. جوایز نفیس هم اهدا بشود!
- داوران مسابقه: جمعی از سران مقبول جنبش سبز باشد که در چند سال اخیر به دلایل محدودیتهای سیاسی کشور را ترک کرده اند.

۱۳۸۸ شهریور ۲۹, یکشنبه

۱۳۸۸ شهریور ۲۴, سه‌شنبه

ظلم جاری، نقش آیات عظام!

کروبی افشاگری مهمی کرد. اینجا بخوانیدش.

آدمی مثل من که قید و بندهای مذهبی و اسلامی و ملی دارد و راحت نمیتواند وضعیت فعلی کشور را تحلیل و هضم کند. هی گیج میزند. با کروبی چه میکنند؟ با موسوی چه میکنند؟ هاشمی چه شد؟ با اساتید دانشگاه چه کردند؟ با دانشجویان چه؟ به نام اسلام چه میکنند؟ وقتی دکتر شدم، فهمیدم که دکتر شدن یعنی چه. فهمیدم که یک دکتر ممکن است چگونه فکر کند. با این وضعیت کشور، نمیخواهد آیت الله بشوم که بدانم وظیفه آیت الله و آیت الله عظمی هنگام دیدم ظلم و تعدی به مسلمان چیست. چقدر خنده ام میگیرد از زمانی که فکر میکردم مرجع تقلید و آیت الله یعنی کسی که ..... مرجع تقلید و آیت الله ی که صدایش از بابت ظلم رایج این روزها نیاید همان بهتر که خود از خود تقلید کند. ما نخواستیم. اصلا گیریم ظلمی نمیشود. پس چرا این عظمایان وسط نمی آیند که روشنگری کنند!؟ دور قم را باید با دیوار سربی بگیرند. هر چند نمیخواهم به برخی از آیت الله ها من جمله جوادی آملی که بالاخره ابراز عقیده کرده چیزی بگویم. ولی حرمت آیت الله ی نه تنها در ذهنم شکست، بلکه وجود اشخاص فعلی هم در ذهنم زیر سوال رفت. ملا شدن بس آسان!

بهرحال تصور اینکه در این کشور دست به دست چه کسانی باید بدهم که کشورم را آباد کنم، موضوعیست که نه تنها من، بلکه نسل من از فکر کردن به آن بس نا امید و هراسان است. کاش دیر نمیفهمیدند و به همین هزینه ای که تاکنون شده قانع میبودند.
خدایا این حس وطن دوستی و وطن خواهی و پیشرفت وطن را از من و نسل من بستان.


۱۳۸۸ شهریور ۲۰, جمعه

شب نامه: یک روش اطلاع رسانی

در فضای سایبر دور هم جمع شدن و درددل کردن باعث تسکین دردها میشود ولیکن الان جنبش سبز نیاز دارد که اطلاع رسانی گسترده به اقشار متوسط جامعه که دسترسی به اینترنت و ماهواره ندارند، هم صورت پذیرد.
در حال حاضر با توجه به بسته بودن کامل فضا، تنها چیزی که به ذهن من میرسد، توزیع شب نامه است. نمونه هایی از این حرکت را من این روزها میبینم: توزیع بسته های افطار که در داخل آن کاغذهای اخبار هم بود.
خبرهای مختلفی که به دستمان میرسد، مثلا همین خبرنامه مرکز اطلاع رسانی دانشجویی، حتا در تیراژ پایین 100 - 200 برگ هم برای جنبش سبز مفید است.

حال و هوای هفته سوم رمضان 88

امروز جمعه نماز جمعه را آقای خامنه ای خواند و ادعا کرد که مقبولیت نظام بین مردم کم نشده است. اگر خیلی خوشبین نگاه کنیم یعنی هنوز ایشان اخبار و احوال حاکم بر تهران/کشور را ندارد.
روزهای بیم و امید بر کشور حاکم است. حکومت با دستگیری بهشتی و الویری نشان داد که نه عقب نشینی کرده و نه متقاعد است که فکورانه مساله را حل کند. دوستان سبز، جمعه هفته ی بعد یعنی روز قدس را نشانه گیری کرده اند و در فضای سایبر اطلاع رسانی خوبی صورت گرفته و قرار است که 25 خردادی دیگر آفریده شود. تحلیلها میگوید که اگر جنبش سبز نتواند روز قدس قد خوبی علم کند، حتما سرعت سرکوب وحشیانه حکومت جدی خواهد شد. بعضیها هم روز قدس، و نماز عید فطر را به بازی رفت و برگشت بین دولت و مردم تشبیه کرده اند، که در بازی رفت، نوبت سبزهاست که هر چه دارند رو کنند، وگرنه در بازی برگشت یعنی نماز عید فطر، کلا اعلام دستورات نهایی جهت سرکوب کاملا محرز است.

شایعات در خصوص دستگیری موسوی و کروبی و خاتمی نیز توسط نوچه های حکومتی علنی مطرح میشود. با توجه به الگوی رفتار غیرعاقلانه و احمقانه حکومت در کنترل وضعیت، من در عجبم که چرا تا حالا این سه نفر را نگرفته اند و بعید میدانم که دستگیری آنها تا شروع دانشگاه ها به تاخیر بیفتد.
دارالزهرا - وابسته به مردم و نه دولت! - برای شبهای قدر مراسم احیای خوبی دارد. بسیار شلوغ میشود. مراسم و سخنرانی آبرومندی دارند. شب 21 ام، چند دقیقه ای مردم حین خروج، شعارهای الله اکبر دادند و برای آزادی زندانیان دعا کردند.

و اما، ترس حکومت از شروع به کار دانشگاه ها. زمزمه هایی برای تعطیلی برخی دانشگاه ها (عمدتا تهران و شریف) به گوش میرسد و بهانه هایی مثل آنفولانزای خوکی، مطرح است. آن چه از التهاب حاکم بر فضای کشور، و زمزمه های بین دانشجویان من برداشت میکنم، عقوبت سختی مورد انتظار دولتیهاست. بعید میدانم دانشجویان در فضای آزاد دانشگاه ها، اجازه دهند حکومت به حرکات احمقانه و عوام فریبانه اش ادامه دهد.

واقعا انرژیهای بسیاری توسط نخبگان کشور صرف "چه باید کرد" میشود. اینکه چه آینده ای مورد انتظارمان است. اینکه آیا بچه های ما هم با همین دغدغه و وقت تلف کردنها از لذتهای یک زندگی آرام بی نصیب میشوند؟ من هر روز به این فکر میکنم و ایده هایی را با دوستان مطرح میکنم.

بهرحال درد کسانی مثل من، حس وطن دوستیست. کاش میتوانستم این حس را دفن کنم، و در کشوری دیگر چند صباحی راحت زندگی کنم.


۱۳۸۸ شهریور ۱۰, سه‌شنبه

روز قدس، جنبش سبز، در سراسر مسیرهای راهپیمایی، با شعارهای سبز




جنبش سبز از فرصت آزادی تظاهرات روز قدس برای نشان دادن زنده بودن جنش استفاده خواهد کرد.
لطفا با اطلاع رسانی به موقع، به حضور واجب و اکثریتی این جنبش در روز قدس کمک کنید.

۱۳۸۸ شهریور ۳, سه‌شنبه

اعتراف گیریها

اعتراف گیریهای حکومت در بیدادگاه های پس از انتخابات ویژگیهای جالبی دارند:
- افراد عادی و معمولی که در تظاهرات شرکت کرده اند و احیانا در به آتش کشاندن لاستیک و سطل زباله شرکت کرده اند. این افراد میگویند که گول سران جنبش سبز را خورده اند.
- افراد عضو حزب مخالف دولت (حزب مشارکت، ستاد موسوی، و ...): تا اینجا هر کس را که آورده اند، معترف است که خلاف کرده و پشیمان است. با سازمانهای بیگانه مشارکت داشته، و خاتمی و موسوی و هاشمی مقصر اصلی میدانند.
باور صحبتهای ابطحی، عطریانفر، حجاریان سخت سخت مشکل است. کسانی که خود،

بهر جهت دیدن و شنیدن این اعترافات در حکومت اسلامی سال 88 و به سرکردگی دولت کودتا میتواند عوام را فریب دهد (هر چند که عوام برای فریب خوردن نیاز به این همه هزینه ندارند) و تزلزلی در خواص ایجاد کند، ولیکن بعید میدانم که نفع آن برای حکومت بیش از ضرر آن باشد. در واقع من معتقدم که هزینه ای که اعترافگیریها داشت، در آینده خیلی بیشتر از فایده ایست که از فریب عوام و تزلزل اندک خواص حاصل شده است.

اعتراف گیری، عمق نفرت و کینه را در مخالفان دولت فعلی بیشتر میکند و باعث تشکیل جبهه ی مشترک بین مخالفین دولت و نظام میشود. همه دلسوزان معترفند که این اعتراف گیریها، فنر اعتراض و انتقاد جامعه را فشرده تر کرد و همه ی هزینه را به فرصت آتی تحمیل کرد.

و البته نقش صدا و سیما، که واقعا ننگ ماست. هر چند که امیدوارم اقای ضرغامی استفعا دهد و بیش از این برای خود و خانواده ی خود دشمن نتراشد، و بداند که هم خود و هم خانواده اش در معرض انتقام گیری شدید هستند. قویا معتقدم که ایشان مترسکی بیش نیست. دست ناپیداییست در کشور ما که اعتراف میگیرد، ترانه موسوی میسازد، تجاوز جنسی میکند، به کوی دانشگاه تهران و دانشگاه ها حمله میکند، از طریق ترکیه به غزه پول میفرستد، آدم میکشد، و صدا و سیما را راهبری میکند. قطعا صدا و سیما در کشتن امید در ما مهمترین و بیشترین نقش را داشته است. به امید سرنگونی دست ناپیدای کثیف کشور ایران.
و در انتها هیچ یک از معترفین بازرگان نبود که گفت:

«... تا دو روز دیگر عمر نخستین مجلس شورای اسلامی که این‌جانب عضو آن بودم و از مزایای این عضویّت، از جمله مصونیّت پارلمانی برخوردار بودم به پایان می‌رسد. از پس‌فردا من نیز مانند بقیّه موکّلینم قابل تعقیب و بازداشت و تأدیب هستم. به همین دلیل نیز با استفاده از فرصتی که رئیس مجلس در اختیار بنده گذاشته‌اند می‌خواهم به اطّلاع برسانم که اگر در روزهای بعد شاهد گردیدید که بنده را بازداشت کردند و بعد با تبلیغات و سر و صدا اعلام نمودند که بنده جهت بعضی توضیحات و روشن نمودن حقایق در تلویزیون ظاهر خواهم شد و در صورتی که دیدید آن شخص حرف‌هایی غیر از سخنان دیروز و امروز می‌زند و مثل طوطی مطالبی را تکرار می‌کند، بدانید و آگاه باشید که آن فرد مهدی بازرگان نیست.»

مهندس مهدی بازرگان در آخرین جلسه‌ی دوره‌ی اوّل مجلس شورای اسلامی
روزنامه جمهوری اسلامی ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۳




۱۳۸۸ شهریور ۲, دوشنبه

برنامه های ماه رمضان سبزها


در خصوص برنامه های جنبش سبز، در نوشته ها و وبلاگها من موارد زیر را دیده ام و به نظرم برنامه های خوبی هستند:

یک- پیوستن به مراسم افطار در پشت زندان اوین (چند روزیست که خانواده های زندانیان پشت دیوار اوین افطار میکنند)
دو- آمادگی برای روز قدس (در این روز به راحتی میتوان تجمع کرد و شعارهای سبز داد)

لطفا دوستان اطلاع رسانی کنند.

۱۳۸۸ مرداد ۲۶, دوشنبه

مبارزات مثبت و مبارزات منفی جنبش سبز

من مبارزات جنبش سبز رو به دو دسته مثبت و منفی تقسیم میکنم. مبارزات مثبت مبارزاتی هستند که مستقیما به کودتاچیان آسیب میزند و مبارزات منفی مبارزاتی هستند که در عین مفید بودنشان، باعث آسیب مستقیم مردم جامعه میشود.
مثلا وقتی قرار است تظاهراتی در بازار انجام شود (همان تظاهراتی که به اسم خرید سبز نامگذاری شد و کلی اطلاع رسانی شد) این تظاهرات باعث بسته شدن مغازه ها و کسادی بازار شده و مستقیما مغازه داران بازار را شاکی میکند و در همین حین به راحتی ! صدا و سیما گزارشی تهیه میکند و اعتراض بازاریان را با جنبش سبز نشان میدهد. این نوع مبارزات از دید من اثرات منفی بیشتری دارند.
از دید من، تعجیل برای برگشت و بهبود اوضاع، باعث شده عنصر تعقل و تفکر کمتر در مبارزات جنبس سبز نمایان شود. هر چند احتمالا این مساله در اوائل بعد از انتخابات کاملا میتوانست توجیه داشته باشد ولیکن در حال حاضر نیازمند روشهای متفکرانه و نقشه های هوشمندانه در مبارزات هستیم، که منجربه مبارزات مثبت شود. از جمله مبارزات مثبت، تهیه بیانیه های بین المللی، تحریم صدا و سیما، فشار بر روی اشخاصی که وزارت دولت کودتا را میپذیرند است.

۱۳۸۸ مرداد ۱۹, دوشنبه

جنبش سبز و رسانه صدا و سیما



یکی از واقعیتهای جنبش سبز و نیروهای مقابل آن در ایام قبل و بعد از انتخابات و تا کنون نیز در حال تجربه کردن هستند نقش رسانه است . رسانه های اصلی این دوران صدا و سیما (تلویزیون ایران) اینترنت ماهواره و روزنامه بودند. صدا و سیما با مخاطبین اکثرا از قشر عوام و پایین جامعه ماهواره با مخاطبین قشر مالی بالا و احتمالا غیر مذهبی تر جامعه اینترنت با قشر جوان و دانشگاهی و متخصص. صدا و سیما با تفکری کاملا یک جانبه و القا شده کانالهای ماهواره با تفکری سودجویانه و البته اخباری آزادتر از صدا و سیما و اینترنت رسانه ای کاملا باز و آزاد بودند. بارها و بارها جنبش سبزی ها دعا کردند ای کاش اینترنت عمومیت بیشتری داشت تا میشد اطلاعات آزاد و راحت در اختیار قشر بیشتری از جامعه قرار گیرد چرا که افراد این جنبش اعتقاد دارند صدا و سیما با القای غلط و دروغ سعی در فریب مردم و وارونه جلوه دادن وقایع است . در شرایطی که قشر عظیمی از مردم ادعای تقلب در انتخابات دارند صدا و سیما ملی به راحتی این را ندیده میگیرد. ساختار فعلی صدا و سیما، ماموریت آن و یا صاحبان آن در حال حاضر همین را موجب شده اند. بنابراین باید قبول کرد که صدا و سیما از دشمنان جنبش سبز است. صدا و سیمایی که مالکیت ملی دارد و هر یک از ما سهمی از آن داریم به دست نااهلان افتاده و باید اصلاح شود. صدا و سیمایی که ایران سبز نیاز دارد یک صدا و سیما ی واقعا ملی است رسانه ای که چند صدایی و چند ضربی باشد یعنی از آن بتوان صدای همه ملت را شنید صدای اعتراض، شکایت . این صدا و سیما نه تنها باعث رشد جامعه نیست بلکه در حال حاضر و به قضاوت عموم فرهیختگان نقش ترمز و عقب ماندگی را برای ایران دارد. باید با اصلاح صدا و سیما مهمترین قدم شروع اصلاحات را برداشت.

چگونه باید به صدا و سیما فشار آورد که تغییر کند؟

طرح شکایت به صدا و سیما از طریق حقوقدانان ووکلا

تحریم کالاهای تبلیغی صدا و سیما

تلاش برای خروج و تحریم صدا و سیما از حضور در محافل بین المللی

شناسایی و معرفی مدیران خاطی و کلیدی صدا و سیما

تلاش برای تحریم صدا و سیما توسط بازیگران، برنامه سازان، خوانندگان و ....

قدم بعدی اعتراضات جنبش سبز

در شرایط فعلی، و قبل از اینکه خیل توده‌های معترض دچار یاس و بی‌تفاوتی شوند، باید اعتراضات را هدایت کرد. پرداختن به بوق زدن در خیابان، و یا اقداماتی که نتیجه‌ی مهمی برای جنبش ندارند، باعث خستگی جنبش و در نهایت سردی می‌شود. ادامه‌ی اعتراضات در قالب تظاهرات خیابانی نیز نه تنها کار راحتی نیست، بلکه مضرات آن از فوایدش بیشتر است.

برای نتیجه گرفتن از جنبش، باید شکل و فرم اعتراضات را عوض کرد و آن را در قالب پروژه‌هایی تعریف نمود. سپس جنبش سبز را برای انجام این پروژه هدایت و راهنمایی کرد. جنبش سبز نفرات فرهیخته‌ای دارد که اگر وارد گود نشوند، ممکن است طیف احساسی‌تر این جنبش با در دست گرفتن جنبش فضا را به سمت، خشونت و یا رادیکالیزم ببرند. انتظار دارید خیل عظیمی از اساتید و مهندسان با سابقه و معروف این کشور چگونه به جنبش کمک کنند؟ هنگام رانندگی بوق بزنند؟ برای تظاهرات بیایند؟ چند بار اینکار را بکنند برای جنبش مفید است؟
جنبش سبز طیف وسیعی از فرهیختگان را دارد که ادبیات اعتراضی خود را دارند و جنبش باید از این پتانسیل استفاده کند. اعتراض باید اثر و نمود داشته باشد؛ باید به طرف مقابل فشار بیاورد؛ باید طرف مقابل را به عقب هدایت کند؛

کشورهای دنیا صدای جنبش را شنیده‌اند، باید از این پتانسیل استفاده کرد. برای انجام پروژه‌ها باید از آن‌ها استفاده کرد.

برخی از پروژه‌های جنبش سبز از نظر من باید موارد زیر باشند:
1. لیست سیاه: تهیه‌ی یک لیست سیاه از نفراتی که منفورانه به ملت توهین کرده‌اند
2. روزنامه کیهان: فشار برای بایکوت و بستن روزنامه‌ی کیهان به هر قیمت
3. صدا و سیما: تصحیح ساختار صدا و سیما در راستای چند صدایی کردن، چند حزبی کردن، و ملی کردن آن
4. اعتراض به کودتا: اعلام اعتراض به تمام حضورهای بین‌المللی رئیس‌جمهور منتصب (مهم است که این اعتراض از داخل ایران به جهان مخابره شود)
5. لباس شخصی‌ها: حذف لباس شخصی‌ها از ارکان امنیتی و نظامی کشور- در قالب نوشته‌ها و رمان‌ها، در قالب شکایت‌های قانونی و حقوقی
6. بسیج: حذف یا مشخص کردن حدود و وظایف بسیج
7. ساختار نظام: تصحیح و تببین شرح وظایف شورای نگهبان، خبرگان، و رهبر
8. توسعه تفکرات جنبش سبز: در شهرستان‌ها، روستاها در قالب هر گونه نوشته، داستان، رمان،

و البته باید مقید به منشور اخلاقی، این برگ برنده ی جنبش سبز، بود.

در پستهای بعدی، سعی میکنم، پروژه های بیشتری رو طرح کنم و از نوشته های دوستان نیز در این خصوص استفاده کنیم.

چه باید کرد

به نظر من، در حال حاضر نخبگان و متفکران جنبش سبز باید بیشتر به این مساله بپردازند که
چه باید کرد؟
وبسایتها و وبلاگهای خبری و اطلاع رسانی زیادی برای جنبش سبز ایجاد شده، ولی باید تحلیل کرد و گفت که

چه باید کرد؟